{}
دلم برای گريه کردن تنگ شده است /. گمان مبری اشک ريختن را می گويم که حتی آن نيز شايد ...
ادامه مطلب
+عقده ی اديپم اود کرده است -می روم به مادرم تجاوز کنم -+
چشمهايت را که می گذاری تازه می توانی ...
ادامه مطلب
کليک -!-
تصوير تو که آمد ... رفتم ! رفتم به گذشته ... دوباره روبه روی پنجره و آفتاب داغ و ...
ادامه مطلب
...
لبخند های گريز ناپذير انکارمی آيد روی صورتک مسخره ات ...نمی دانی چگونه آينه از درون ترا می بيند -و ...
ادامه مطلب
توانبخشی - ميان دويست صورتک عجيب - ايستاده ام - با چهره ای مصمم از دور کسی می آيد طرفم ...
ادامه مطلب